- نویسنده: پرنیا ویسی
- تصویرگر: فهیمه مزگینژاد
- سن نویسنده: 14 سالگی
- سن تصویرگر: 14 سالگی
- سال انتشار: 1401
- تعداد صفحهها:
- قطع: الکترونیک
رودی که دلتنگ ماهیها بود
امتیازدهی 4.75 از 5 در 8 امتیازدهی مشتری
(دیدگاه 8 کاربر)- خلاصه داستان: ماهیها رود را ترک میکنند و این تقصیر آدمهاست. آیا آدمها میتوانند رود انتقامجو را درک کنند؟
پرنیا ویسی: از استان کرمانشاه و علاقهمند و دارای سابقه در زمینه مسابقات شعر و داستاننویسی
فهیمه مزگینژاد: در شهر نیشابور زندگی میکند. علاقه اصلیش ورزش است و در کنار آن به هنر نیز علاقه خاصی دارد و برای آینده نیز میخواهد در همین زمینهها فعالیت داشته باشد.
دسته: رده سنی 10 تا 11, کتآب
گروه سنی | ب (اول،دوم،سوم دبستان), ج (چهارم، پنجم، ششم دبستان) |
---|---|
گونه (ژانر) | آموزنده, ماجراجویی, هیجانی |
8 دیدگاه برای رودی که دلتنگ ماهیها بود
دیدگاه خود را بنویسید لغو پاسخ
رها باقری مطلق –
داستان خیلی قشنگ بود. تصاویر هم جالب و زیبا بودند. رودخانه متوجه نشد که کم کم مردم درحال ریختن آشغال درون او هستند؟ چرا فرشته، آب را تمیز نکرد؟ این ها سوال های من بودند. در کل بسیار زیبا بود.
فاطیما سمسار –
داستان بسیار زیبا و آموزنده ای بود
ولی پسر بچه تعجب نکرد که رود میتونه صحبت کنه ؟
وبهتر بود تصویر تفریگاه هم کشیده می شد.
نیکی صادقیان –
داستان قشنگی بود منتها یکمی طولانی بود که باعث خسته شدن از خوندن میشه
مینوسا شمخانی –
این داستان کشش لازم برای به دنبال کشاندن خواننده را داشت و در کل داستان خوبی بود. یعنی خواننده میخواست بداند که پسرک چه نقشهای میکشد؟ یا ماهیها آیا برمیگردند؟ که داستان پاسخ خولی به این سوالها میدهد.
تصاویر هم جالب بود و برخلاف سادگی و تقلیدی بودن آنها باعث میشد خواننده فضای داستان را بهتر درک کند.
فاطمه ابوالحسنی –
خیلی داستان جالبیه به امید روزی که همه ی رودخانه ها ودریاچه ها ودریا ها تمیز باشن
هلیا فرهنگ –
داستان خیلی خوبی بود ولی قسمتی که ماهی ها پیام رود را دیدند و پیش رود رفتند بهتر بود اون تیکه ای که ماهی ها نامه رو میبینن و خوشحال میشن هم نوشته میشد و در داستان هم نوشته میشد که امکان داره برای بقیه رود ها در اینده و حتی الان این اتفاق بی افته .
نیکتا جهانیان –
داستان خیلی قشنگ و آموزنده ای بود. این داستان علاوه بر اهمیت آب دو پیام اخلاقی مثبت دیگه رو هم در بر داشت که به جذابیت داستان هم کمک شایانی کرده بود
داستان اشاره مستقیمی به پاکی و دل رحمی رود داشت که با اینکه این ماهی ها بودن که به آب نیاز داشتن اما رود قلبا از دیدن شادی شون خوشحال میشد و تنهایی رو دوست نداشت همچنین حتی وقتی که از انسان ها ضربه هم خورده بود بازم میخواست که بهشون کمک کنه و فقط کمی توی دلش کدورت داشت که با راهنمایی فرشته تمام سعیش و کرد که فراموش کنه. راه حل ها خیلی هوشمندانه طراحی شده بودن مخصوصا جلب کردن مسالمت آمیز توجه مردم به اهمیت آب که پیام اخلاقی مثبتی رو داشت و پسر بچه ای که به خاطر هدف بزرگتری از قایق مورد علاقه اش دل کند و درس بزرگی به بقیه داد. و همچنین فرود داستان هم حرفه ای بود و پیدا کردن و نگه داشتن قایق از جانب رود برای قدردانی از پسربچه هم کار قشنگی بود.
مرسانا –
خوبه آموزنده بود ولی خیلی طولانیه
تخیلیه خیلی زیاد
چرا فرشته خودش نجاتش نداد
چجوری تا اون موقع رود متوجه نشد که کثیف شده
اما باز خوبه??