انتقام طبیعت

(دیدگاه 8 کاربر)

  • خلاصه داستان: آب از سهل‌انگاری مردم خسته شده، نامه‌ای می‌نویسد و آن‌ها را رها می‌کند. آیا کسی به دنبال گمشده می‌رود؟

نیکی صادقیان: از بچگی علاقه‌ی شدیدی به داستان‌نویسی و نقاشی داشتم و به طور حرفه‌ای ادامه دادم. به نوشتن داستان‌های تخیلی علاقه دارم و دوست دارم در آینده معلم شوم و به کشورم خدمت کنم.

یسنا علیرضازاده: ۳ سال است کلاس نقاشی میروم. تا حالا در چندین مسابقه برنده شدم. به نقاشی‌های تخیلی علاقه‌مند هستم. حیوانات و گیاهان را دوست دارم. به ورزش اسکیت و کتاب خواندن علاقه دارم. از بچگی چندین خرگوش داشتم و حیوان مورد علاقه‌ام خرگوش است. به همراه مامان و خواهرم کیک و شیرینی درست می‌کنم. در کنار مامان و بابا و دو خواهرم در رفسنجان زندگی می‌کنم.

  • نویسنده: نیکی صادقیان
  • تصویرگر: یسنا علیرضازاده
  • سن نویسنده: 11 سالگی
  • سن تصویرگر: 10 سالگی
  • سال انتشار: 1401
  • تعداد صفحه‌ها:
  • قطع: الکترونیک
گروه سنی

ب (اول،دوم،سوم دبستان), ج (چهارم، پنجم، ششم دبستان)

گونه (ژانر)

آموزنده, تخیلی, ماجراجویی

8 دیدگاه برای انتقام طبیعت

  1. Niloo

    عالی و بسیار جذاب
    به امید موفقیت بیشتر شما عزیزان❤

  2. mahnazaskri@gmail.com

    داستان بسیار عالی و نقاشیها خیلی زیبا بودند

  3. فاطیما سمسار

    سلام
    در متن گفته شده که ابرسیاه کوچک است اما در تصویر آبی است
    درتصویر نشان داده شده پرنده ای نامه را به مردم می دهد اما در متن بهش اشاره نشده

  4. مینوسا شمخانی

    شروع داستان جالب بود. یعنی طوری بود که خواننده می‌خواست بداند بعد از این که «آب» به مردم نامه داد چه می‌شود؟ به طور کلی داستان کشش داشت، اما بعد از قسمتی که ابر پیش آب می‌رود تقریباً قابل پیش‌بینی است. و شاید همین موضوع باعث شده بود که پایان آن خیلی جذاب نباشد. بهتر بود پایان داستان با جزئیات‌ بیشتری همراه باشد. مثلاً اگر آب و ابر بیشتر با هم گفت‌وگو می‌کردند یا اب سریع قبول نمی‌کرد که برگردد، ماجرا خیلی جالب‌تر می‌شد.
    اگرچه تصاویر با داستان منطبق بودند، ولی به نظر تصاویر خیلی با یک‌دیگر همخوانی نداشتند. یعنی از یک جنس نبودند. شاید اگر یک جور بودند خیلی بهتر می‌شد.

  5. فاطمه ابوالحسنی

    بله درسته مانباید اسراف کنیم وبایدبه مناطق محروم کمک کنیم این کتاب داستان زندگی امروز ماست

  6. مرسانا

    خیلی داستان آموزنده ای بود
    پیامش این بود که نباید آب را اصراف کرد
    فقط یه ایراد
    ابر به جای سیاه آبی است

  7. فرزاد معصوم زاده

    سلام داستان بسیار جذاب و تصاویر زیبا بود ودوست داشتم .
    تو تصاویر کبوتر نامه رسان کشیده شده بود ،
    ولی تو داستان نگفته بود که کبوتر نامه رسان، نامه رو به مردم میرسونه

  8. رزا شیخ علیشاهی

    متن پر مفهوم و جالبی بود اما می‌توانست جالب‌تر هم بشود مثلا ابر بعد از پیدا کردن قطره آب به مردم آن شهر را می آورد پیش قطره آب تا همه از او خواهش کنند تا برگردد.
    تصاویر آنچنان خوب نبودند.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
اسکرول به بالا