- نویسنده: فاطیما سمسار
- تصویرگر: نشمیل مالداری
- سن نویسنده: 10 سالگی
- سن تصویرگر: 9 سالگی
- سال انتشار: 1401
- تعداد صفحه‌ها:
- قطع: الکترونیک
آب کوچولو
- خلاصه داستان: قطره‌ها در شهربازی حیوانات دریایی مشغول بازی و درس هستند که صدای عجیبی می‌شنوند.
فاطیما سمسار: فاطیما به معنی درخشنده است. ته تغاری بهار و خانواده، صبور، ماجراجو و پرهیجان هستم. عاشق رنگ صورتی و زردم.
نشمیل مالداری: ساکن شهر مس سرچشمه استان کرمان هستم و امسال به کلاس چهارم خواهم رفت به امید خداوند. من فرزند دوم خانواده هستم و یک برادر بزرگتر از خودم دارم. من از بچگی علاقه‌ی زیادی به کتاب و نقاشی داشتم. امیدوارم در لحظه لحظه‌ی زندگانیم فردی مفید و شادی باقی بمانم.
| گروه سنی | الف (پیش دبستان), ب (اول،دوم،سوم دبستان) |
|---|---|
| گونه (ژانر) | آموزنده, تخیلی, هیجانی |
رستا باقری مطلق –
داستان قشنگی بود و نقاشی های زیبایی داشت فقط اول داستان نوشته بود قطره ها تازه بدنیا آمده بودند ولی بعد هم زود از پدر و مادرشان خداحافظی کردند و به دریا رفتند و نوشته بود در دریا دویدند که بهتر بود می نوشت شنا کردند. و اره ماهی م هشت پا و شمشیر ماهی در شهر بازی بود بعدا نوشته بود واقعی هستند. نوشته بود یکی از قطره ها گفت خانم معلم آمد اما آنها تازه بدنیا آمده بودند و به دریا آمده بودند و مدرسه و معلم را از کجا می شناختند؟و بهتر بود معلم واقعی بود نه خانم تیغ ماهی که تیغ یک ماهی هست. و گفتند زباله ها را بیرون دریا بریزیم اما ننوشته بود بیرون دریا زباله چی می شود چون ساحل را کثیف می کند و موقع تمیز کردن یکهو لاک پشت پیدایش شد.
فاطمه ایویسانی –
هیچ عیبی توی داستان ندیدم خیلی خوب بود مخصوصا اون جایی که توی پارک دریا هستن
هلیاغلامی حسن عبداللهی –
سلام داستان تخیلی خیلی خوبی بود دوست داشتم
ماجراجویانه بود
شهربازی زیر اب خیلی، دوست داشتم
مدرسه زیر آب جالب بود
نقاشی ها هم عالی و بی نقص بودن
نرگس سهیلی –
سلام
این داستان نشان می ده که زباله ها در آب باعث زخمی شدن و یا مرگ موجودات دریا میشه و باید در حفظ و پاکیزگی آن تلاش کنیم.
من اون قسمت داستان را دوست داشتم که قطره ها و موجودات دریا با کمک و اتحاد هم برای تمیز نگهداشتن محل زندگی شون، زباله ها رو بیرون ریختن.
هر دو تون خسته نباشید♥️♥️⚘⚘
شهین –
سلام
ما باید برای حفظ تمیزی محیط زیست مون کوشا باشیم چون توی این داستان می خونیم که چه اتفاقی برای ماهی کوچولو افتاد.
اونا هم مثل ما حق زندگی دارن.
زهرا نیمایی –
داستان جالبی بود قسمتی که اره ما هی کمک میکنند هم خوب بود
هستی مولایی –
سلام داستان جالبی بود
مخصوصا قسمت های که هشت پا و اره ماهی سر بطری رو می برند توصیف خوبی بود