- نویسنده: حنانه ندیری
- تصویرگر: عرفان غلامی ثانی
- سن نویسنده: 10 سالگی
- سن تصویرگر: 13 سالگی
- سال انتشار: 1401
- تعداد صفحه‌ها:
- قطع: الکترونیک
از گذشته تا آینده
- خلاصه داستان: تکلیفی که معلم به سارا می‌دهد او را از گذشته به آینده پرت می‌کند. | نویسنده: حنانه ندیری
حنانه ندیری: ساکن تهران هستم. علاقه بسیاری به نویسندگی و عکاسی دارم و همیشه سعی می‌کنم به معلوماتم در این زمینه اضافه کنم. یکی از آرزوهایم داشتن یک آتلیه بزرگ در آینده است.
عرفان غلامی ثانی: از شهر کویری بشرویه ،استان خراسان جنوبی هستم که موفق به کسب دریافت جایزه دوستی اکو از یازدهمین مسابقه بین المللی نقاشی محیط زیست کائو کشور ژاپن شده‌ام.
آرام بخش ترین حس دنیا این است که بتوانی تصویرهای ذهنت را راحت بر روی برگه منتقل کنی تا پیامت را به دیگران برسانی.
| گروه سنی | ب (اول،دوم،سوم دبستان), ج (چهارم، پنجم، ششم دبستان) |
|---|---|
| گونه (ژانر) | آموزنده, ماجراجویی |
حمیده –
داستان جالبی بود، باعث شد منم تصمیم بگیرم که در مصرف آب دقت کنم.
توران –
عالی بود
سحر اکبری –
این داستان و نقاشی هایش برای من خیلی جذاب بود و اینکه میشد با ماشین زمان به گذشته سفر کرد خیلی خوب میشد نقاشی ها خیلی ماهرانه و جذاب کشیده شده اند.
آلا –
کتابی جذاب و با نقاشی های زیبا
رها باقری مطلق –
داستان و تصاویر، هر دو زیبا بودند. شروع داستان که به مخاطب اطلاعاتی در مورد آب می داد خوب بود. اما اسم معلم ناگهان گفته شد و ممکن است مخاطب فکر کند خانم رحیمی شخص دیگری است. کاش گفته می شد خانم رحیمی نام معلم است. برای من مخاطب سوال پیش آمد که چرا سارا دلیل عوض شدن خانه را از مادرش نپرسید و در یک مکان نا آشنا صبحانه خورد و حتی راه مکتب را با اینکه تا به حال نرفته بود می دانست؟ معلم و بچه های مکتب از اینکه شخصی جدید به مکتب آمده تعجب نکردند؟ در آخر هم اسم دوست سارا یعنی مبینا نیاز به نوشته شدن نداشت چون هیچ کاری در داستان انجام نمی دهد و اضافه است و اینکه فقط نوشته می شد: با کمک دوستش… کافی بود.
فاطیما سمسار –
سلام داستان عجیب و جالبی بود
وقتی معلم از آنها خواست نقاشی ای در رابطه با آب بکشند میتوستی بگب برادر سارا به او پیشنهاد داد تا با گواش نقاشی کند
وقتی سارا به زمان گذشته رفت میتونستی در رابطه با اتفاق های مکتب توضیح بدی
وقتی سارا به زمان گذشته برگشت مادر بزرگ باید در خانه بود نه مادر آن
و سارا از کجا راه مکتب راه می دانست
موقعی هم که سارا از مدرسه خارج میشه میتونستی بگی در اتوبوس با خودش فکر می کرد چه موضوعی خوب است…
نقاشی های زیبایی داشت
امیررضا رزاق زاده –
کتاب خوبی بود ولی کمی اشکال داشت یکی ازآنها این بود که سارا که به گذشته رفته بود چطور راه مکتب را پیدا کردودرخانه باید مادربزرگ سارا بود و مادر سارا باید همسن سارا میشد.ما باید طوری آب را مصرف کنیم که برای نسل های بعد هم قابل مصرف باشد.
مینوسا شمخانی –
در داستان موضوع علمی مستقیم مطرح شده بود که ممکن است کشش داستان را برای خواندن کمتر کند. موضوع داستان دیر مشخص می شود و زود حل می شود شاید بهتر بود که زودتر موضوع مشخص می شد تا خواننده آن را با اشتیاق بیشتری دنبال کند. تصاویر هم خوب بودند ولی به نظر بهتر بود تصویری از ماشین زمان هم نشان داده می شد.
مبینا ربیعه –
واقعا جالب بود نویسنده خیلی خلاق بوده
واینکه توی داستان تخیل هم ایجاد کرده واقعا داستان رو برای داور جذاب
میکنه و اینکه من رو به شخسه کتابخوندن بیشتر علاقه مند کرد
و امیدوارم رو بقیه هم همین تعصیر رو بزاره و مضوع ماشین زمان رو چون مطرح
کرد کسایی که در داستان با ماشین زمان سر و کار نداشتن کمک میکنه که معنی
اینجور داستان ها رو بهتر متوجه بشن
پریناز دنکوب –
داستان در قسمتی که به گذشته سفر کرد خیلی ابهام داشت چطور مادر سارا صدایش می زد . و اینکه آنچه در گذشته بویژه با توجه به موضوع در خصوص آب و نقش آن در آبادانی و سر سبزی خیلی کم بود . فقط یک اشاره شده بود به بازی بچه ها .
در داستان به نقاشی سارا اشاره شد ولی در نهایت نقاشی که توسط سارا کشیده شد مطلبی گفته نشد .
مهدیه عزتی –
داستان زیبایی بود و استفاده از ماشین زمان در داستان جذاب بود و از اینکه به گذشته سفر کرده بود هم خوب بود.
فاطمه ابوالحسنی –
عالی عالی
واقعا درسته قدیما خیلی خوب بوده
هلیا فرهنگ –
داستان خوبی بود ولی کاشکی در آن تیکه که به سفر زمان رفته بود کمی طول می‌کشید و از آن سفر بیشتر توضیح داده میشد.