سنگی که عاشق شد

(دیدگاه 7 کاربر)

  • خلاصه داستان: آیا سنگ می‌تواند عاشق آب شود؟ این چه جور آبی است که سنگ عاشقش شده است؟

سوفیا رضایی: در شهر اهواز به دنیا آمد. در مسیری قدم گذاشت که سالها به دنبالش بود. رویای نوشتن خیال‌هایش به واقعیت بدل شد و نوشتن برایش جزیی از زندگی‌اش شده است. سوفیا، در ابتدای راه است و به قدر خودش موفق و امیدوار به لطف خدا. او در کنار بسیاری از مقامهای استانی توانسته است در جشنواره های کشوری داستان آفرینش خاتم الانبیاء یک وعده لبخند به عنوان مقام برگزیده انتخاب شود.

طاها جان‌فدا: هنوز چیزی درباره طاها نمی‌دانیم

  • نویسنده: سوفیا رضایی
  • تصویرگر: طاها جان‌فدا
  • سن نویسنده: 12 سالگی
  • سن تصویرگر: 13 سالگی
  • سال انتشار: 1401
  • تعداد صفحه‌ها:
  • قطع: الکترونیک
گروه سنی

ب (اول،دوم،سوم دبستان)

گونه (ژانر)

آموزنده

7 دیدگاه برای سنگی که عاشق شد

  1. رها باقری مطلق

    داستان بسیار زیبا و تصاویر هم خیلی قشنگ بودند. نام داستان بسیار زیبا بود. من از قسمتی که رودخانه سنگ را نوازش کرد، بسیار خوشم آمد.

  2. سحر اکبری

    این داستان به من فهماند که دوستی و محبت کردن به هم چقدر خوب است

  3. فاطیما سمسار

    سلام داستان و نقاشی های زیبا یی بود و مهر محبت جوی به برکه رو نشونه داده بود ولی خب وقتی جوی برکه یکی شده رودخانه بوجود اومد ولی آب برکه و جوی برای بوجود آوردن رودخانه کافی نیست.

  4. مینوسا شمخانی

    به نظر می‌رسد که نویسنده برای نوشتن این داستان و شخصیت پردازی از شعر «چشمه و سنگ» محمدتقی بهار، که در کتاب فارسی کلاس پنجم ابتدایی آمده اقتباس کرده است و با افزودن یک سری جزئیات مثل برخورد و گفت‌وگو با درخت داستان تقریباً جدیدی به وجود آورده است. لحن این داستان بیشتر توصیفی است که کمی شاعرانه به نظر می آید. ایراد اصلی داستان شاید این باشد که نویسنده به جای نشان دادن حوادث بیشتر سعی کرده بود که آنها را خودش باز می کند. تصاویر هم خوب بودند. و متناسب با داستان به نظر می رسیدند.

  5. پریناز دنکوب

    داستان بسیار زیبا و دلنشین بود ‌‌.
    تصاویر کتاب مرتبط با موضوع و گویا مطلب بود .
    ارتباط میان عناصر طبیعت به خوبی توصیف شده بود .
    نحوه ایجاد رودخانه و رسیدن ان به دریا خیلی قشنگ توصیف شده بود .
    شروع داستان هم خیلی دلنشین بود .

  6. محمد فرزاد معصوم زاده

    سلام داستان زیبا و تصاویر عالی بود
    من از اونجایی که لبخند روی صورت سنگ شکافته شد خوشم آمد.
    فقط آنجایی که سنگ رازی میشه و جوی آب از روی شوره‌زار میگذره دیگه از برکه چیزی گفته نشده .تصاویر با متن داستان هماهنگی داشت .موفق باشید

  7. فاطمه ابوالحسنی

    برکه نباید باخشم رفتار می کرد

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
پیمایش به بالا